ضریب هوشی !؟
أذربایجان اویرنجی حرکاتی : به تازگی در میان وبلاگ نویسان افرادی پیدا شده اند که دوست دارند به نوشته های ضد قومی خود رنگ علمی بزنند و آن ها را با یافته های علمی توجیه کنند ، حال در این راه چه توهین ها و ناسزاهایی که به قومیت ها می کنند ، برای ما مهم نیست ، اما بر حسب وظیفه تصمیم گرفتیم ، آن بخش از فرمایشات این حضرات را راجع به ضریب هوشی اتراک بشکافیم.
ایشان با مراجعه به ویکی پدیا و جدول مقایسه ی ضریب هوشی آن ، چنین نتیجه گیری کرده اند که ضریب هوشب اتراک کم تر از 65 بوده و حتی از ضریب هوشی شامپانزه (70) کم تر است و بیتشرین عقب ماندگی علمی ایران به دلیل حضور مردم استان های شمال غربی کشور است ؛ سپس با استناد به همان جدول که در آن میانگین ضریب هوشی ترکیه 92 و ایران 84 است ، این میزان را مربوط به قومیت های غیر ترک ساکن ترکیه در نظر گرفته اند.
و اما چه پاسخی به این گونه نوشتارها بدهیم؟
نخست باید عرض شود که این نتیجه گیری در درجه ی اول از اعتبار علمی برخوردار نیست ؛ زیرا ویکی پدیا دایره المعارف آزاد است و اشخاص در ویرایش آن آزاد هستند ، پس لزومی ندارد که نوشته های این دایره المعارف ( که بیشتر مواقع توسط افراد فرصت طلب و سود جو برای مستند جلوه دادن گفته هایشان ویرایش می شود) کاملا صحیح و علمی باشد.
در درجه ی دوم میزان ضریب هوشی یک امر ثابت و دایمی نیست ، بلکه بسته به شرایطی که در ذیل توضیح داده خواهد شد ، می تواند متغیر باشد.
ما در این مقاله نخست از تفاوت های ضریب هوشی شمپانزه و انسان سخن خواهیم گفت و سپس به ریشه یابی عقب ماندگی و یا کم بودن ضریب هوشی افراد انسانی خواهیم پرداخت. خواهشمندیم ما را از نظرات خود بی بهره نگذارید
ضریب هوشی شمپانزه ، انسان
نخست مقاله ی خود را با بیان وزن مغز این دو جاندار ( که نزدیک ترین خویشاوند هم دیگر از نظر فیلوژنی هستند ) بیان می کنیم ، وزن متوسط مغز گونه ی انسان که با نام علمی Homo sapiens sapiens نامیده می شود ، حدود 5/1 تا 2 کیلوگرم می باشد(در انسان بالغ) ، و وزن مغز در بوزینه های انسان ریخت Hominoid و مهم ترین آن ها یعنی شامپانزه حدود 1 کیلوگرم و نهایتا 25/1 کیلوگرم خواهد بود.
در مقایسه ای کوتاه میان این دو باید خاطر نشان کنیم که اگر مغز انسان را بامغز شامپانزه مقایسه کنیم ؛ می توانیم در یابیم که در مغز انسان فعالیت ها بسی پیچیده تر ، سازمان یافته تر و منظم تر است و ارتباطات بغرنجی مابین بخش های مختلف مغز برقرار است و همین ها باعث رفتار هوشمندانه ی انسان نسبت به سایر هم خانواده های جنگلی اش می شود ، اما اگر یک شامپانزه را بررسی کنیم ، به دسته ای فعالیت های پریشان وی بر می خوریم که نشان از فعالیت بی نظم مغز وی است ، فعالیت هایی که لزوما نمی توانند با فعالیت های متمرکز مخ انسان مقایسه شوند.
در ادامه می کوشیم این بحث را با آوردن مثالی بیشتر روشن کنیم ؛
در سال 1978 دو شامپانزه برای آزمایش نزد فیزیولوژیست معروف روس (ایوان پاولف) فرستاده شدند ، آزمایش های نشان می داد که این دو شامپانزه از هوش بسیار سرشارتری نسبت به هم نوعان خود برخوردار هستند ، پس از انجام آزمایش های گوناگون روی این شامپانزه ها – که روزا و رافائل نام گرفته بودند – پاولف طی سخنرانی های متعدد در دانشگاه های پطرزبورگ ، لندن ، بروکسل و دیگر نقاط جهان ، یافته های جالبی را در باره ی تفاوت های مغز انسان و بوزینه ارائه کرد.
باهوش ترین شامپانزه که با ضریب هوشی 130 (رافائل) مشخص می شود ( دقت کنید که ضریب هوشی هر گونه منحصر به فرد بوده و قابل قیاس با گونه های دیگر نیست) می تواند برای حل مسئله ( مهم ترین رفتار در ردیابی هوش جاندار) فکر کند ، اما حل چه مسائلی !؟
همان طور که می دانید رفتارهایی مانند به کار بردن ابزار ، باز کردن در یک قوطی کنسرو و یا استفاده از صندلی و یا نردبان برای دسترسی به مکان هایی در ارتفاع ( که برای انسان ها جزو مسائل عادی و روزمره هستند) برای شامپانزه مسائل بغرنجی هستند که شاید هفته ها برای حل آن ها تلاش کند ، در حالی که در جنگل محل سکونت خویش به راحتی می تواند از درختان بالا برود و یا با استفاده از سنگی میوه های سخت را در هم بشکند ، لزوما نمی تواند با ابزار ساخت بشری در یک قوطی را باز کند . این در حالی است که اگر این کار را از یک کودک انسان بخواهید ( هر چند هم که بی تجربه و کم هوش باشد) می تواند ظرف چند دقیقه به راحتی این اعمال را انجام بدهد که البته از نظر علمی کار بسیار کمی در مغز وی برای حل مسئله صورت می گیرد ، اگر رفتارها را در سطح بالاتری بنگریم ، نظیر حل مسایل مبهم ریاضی و فیزیک ؛ آن وقت می توانیم بفهیم که گونه ی انسان از لحاظ ضریب هوشی آن قدر مقام رفیعی دارد که قابل مقایسه با نزدیک ترین خویشاوندان خود نیست ، همین رافائل در رفتار حل مسئله در ریاضیات توانست (پس از حدود 120 روز آموزش دائمی) مسئله ی ساده ی ریاضی جمع 2+2 را صحیح حل کند ، در حالی که کودن ترین فرد انسان قادر است با یک روز آموزش این مسئله را به درستی حل بکند.
بسیار خوب ، اکنون فهمیدیم ، مغز انسان و شمپانزه چه تفاوت های عظیمی با هم دارند و به هیچ عنوان قابل مقایسه با هم دیگر نیستند. ( سعی کردیم تا آن جا که امکان دارد ، سعی شد از به کار بردن واژگان تخصصی خودداری گردد تا مطلب برای عموم قابل فهم باشد ، در صورت داشتن هر گونه ابهام ، خواهشمندیم در قسمت نظرات مطرح کنید ، متشکریم)
اکنون به تبیین ضریب هوشی و نقش وراثت و محیط در شکل گیری آن می پردازیم.
ضریب هوشی ، انسان – وراثت یا محیط !؟
ضریب هوشی توانایی مغز در برابر حل مسئله است که سرعت حل مسائل ( با در نظر گرفتن پارامترهای استانداردی که دراین زمینه وجود دارد) آن را مشخص می کند ، قطعا بسیاری از خوانندگان گرامی در موقع ورود به مقاطع تحصیلی از این تست ها حل کرده اند.
ضریب هوشی از افراد انسانی از میانگین کم تر از 70 تا 140 و بالاتر از آن در نظر گرفته می شود ، بر همین اساس افراد با ضریب هوشی 70 و کم تر را کانا (کودن) ؛ ضریب هوشی 90 تا 100 و بعضا 110 را عادی و افراد با ضریب هوشی 120 تا 140 را باهوش و بالاتر از آن را نابغه می خوانند.
* نکته * تا کنون هیچ گزارش علمی مستندی از زنده ماندن افراد با ضریب هوشی کم تر از 60 در جوامع انسانی ارائه نشده است ، عموم افراد با ضریب هوشی کم تر از 60 نمی توانند زنده بمانند ، زیرا مغز آن ها برای فعالیت های منظم که ضامن بقای انسانی است توانایی لازم را ندارد و عموما این افراد قادر به رفع نیازهای خویش و هم چنین زندگی نیستند ، پس افرادی که در این زمینه ضریب هوشی کم تر از 60 دارند ، بیشتر از 5 سالکی عمر نمی کنند.
الف – تعیین ضریب هوشی در جوامع مختلف
تست های به کار برده شده دراین زمینه برای مقایسه ی اروپا و آسیا و آفریقا صحیح و علمی نیست ، دلیل آن تفاوت در شیوه ی زندگی مدرن اروپایی و شیوه های بدوی آفریقایی است ، از آن جایی که افراد اروپایی در زندگی روزمره ی خویش با ابزار آلاتی سر و کار دارند که بیشتر آن ها ماشین های تنظیم شونده هستند و تنظیم روزانه ی آن ها می تواند برای این افراد نوعی حل مسئله باشد ( نظیر کامپیوتر) و هم چنین افراد اروپایی از مسائلی نظیر سوء تغذیه و جنگ و کشتار و ... رنج نمی برند ، مسلم است ضریب هوشی آن ها با تست های مشابه از ضریب هوشی آفریقایی ها بالاتر خواهد بود که اولا به دلیل کمبود منابع غذایی لازم (ویتامین ها ) برای رشد و نمو مغز محروم هستند و ثانیا در زندگی روزمره با مسایل پیپچیده ای که بتواند فعالیت مغز آن ها را افزایش بدهد ، روبرو نیستند. بنابراین مقایسه میان افراد انسانی مختلف که در محیط های متضاد زندگی می کنند کاملا غیر علمی و اشتباه می باشد.
ب -محیط موثرتر است
دکتر یاناگی ساوا Yanagi Sawa مغز شناس ژاپنی که برای نخستین بار در جهان عملکرد نیمکره های مغز را بررسی کرده و نشان داد که نیمکره ی چپ مغز واحد حساب و منطق و نیمکره ی راست واحد زیبا شناسی و درک احساسات است و در افراد چپ دست نیمکره ی راست بر چپ غالب است و در افراد راست دست ، نیمکره ی چپ مغز بر نیمکره ی راست غالب است ، یعنی افراد چپ دست قادرند مسایل ریاضی و منطق را با دید زیباشناسی بنگرند و افراد راست دست قادرند موسیقی و هنر را با دید ریاضیاتی درک کنند ؛
این دکتر ژاپنی به این نظر مهر تایید زده است ، آزمایش های وی روی بیش از 1200 کودک با ضریب هوشی کم تر از 70 نکات بسیار جالبی از توانایی تکامل فوق العاده ی انسان حکایت دارد ، ایشان اثبات کردند که در کودکانی که ضریب هوشی کمی دارند ، اگر از کودکی به آنان آموزش های ویژه ای داده شود که موجب فعالیت هر دو نیمکره به طور همزمان شود ( معمولا نیمکره ها مستقل از هم دیگر عمل می کنند – در عین هماهنگی) نظیر زدن 2 توپ به زمین با هر دو دست و یا گرداندن میله های فلزی بین انگشتان مختلف که هم زمان در هر دو دست انجام گردد ، این گونه فعالیت هایی توانست با هماهنگ کردن کامل نیمکره های مغز این کودکان نه تنها بر کمبود ذهنی آنان فایق آمد ، بلکه آن ها را قادر ساخت مانند افراد عادی و حتی بیش از آن بتوانند در زندگی روزمره فعالیت داشته باشند ، یک مورد جالب این آزمایش پسر جوانی بود که مادرش در کودکی وی را به طور مداوم به حل تمرین های دکتر وادار می کرد ، این پسر در دوران جوانی توانست وارد دانشگاه توکیو شود و در رشته ی مهندسی برق تحصیلات عالیه بگیرد و 10 سال بعد توانست به مقام استادی آن رشته نایل شود.
مشاهده می کنید که ضریب هوشی امری متغیر بوده و تحت تاثیر وراثت نیست ، بلکه کاملا با محیط در ارتباط است و می توان آن را با تغذیه ی مقوی ( شامل ویتامین ها و پروتئین های لازم برای عملکرد صحیح یاخته های مغز) و هم چنین تمرین های وی تقویت کرد و حتی به میزانی بیش از ان چه در وراثت وجود دارد ، رسانید و به راستی که این نیز از شگفتی های بشر است که قادر است ، حتی توانایی هایی را که طبیعت به او داده است ، دگرگون کند و از آن فراتر برود.
پایان سخن این که در آن جدول ضریب هوشی کشورهایی نظیر ترکمنستان و کازاخستان ( به قول ایشان) وجود ندارد ؛ حال ایشان با توجه به چه مدارک و بر اساس کدام دلیل علمی مستند – با کمی منطق- نتیجه گرفته اند که ضریب هوشی متوسط آن مردمان کم تر از 60 است ، بر ما مبهم است ، اما باید خاطر نشان کنم که افراد انسانی عموما ضریب هوشی میانگین دارند – 90 تا 110 – و ضرایب هوشی بالاتر یا پایین تر به نوعی استثنا در علم تبدیل شده اند ( البته اگر نتایج بررسی خود در روی ضریب هوشی را با استناد به محیط ، آموزش و تجارب قبلی و مهم تر از آن تغذیه ی افراد بیان کنیم.)
جالب است بدانید که ضریب هوشی برای نخستین بار قابل قبول است و کسانی که چند بار مسایل مشابه را حل کرده اند ، در مورد آن ها این ضریب اشتباها عددی را به دست خواهد داد ، و به همین دلیل است که این تست ها برای سنین مختلف به گونه های مختلف طراحی شده اند ( اما مهم ترین اشکال این جاست که تست ها برای افرادی که ریاضیات آن ها در حد خوبی است ، طراحی نشده اند و در واقع نقش آموزش در این تست ها به کلی از یاد رفته است ؛ زیرا یک ریاضی دان به راحتی می تواند از عهده حل مسایل فوق العاده پیچیده ی هوش بر آید .)
فکر می کنم تا همین جا برای پاسخ به این فرد کافی بوده باشد.
گونش سونمز
داغ اگیلمز
وطن ایچون اولن اولمز
میللت تسلیم اولا بیلمز
گرکدی ییغیشلسین شونیزم
یاشاسین آذربایجان
قورد اوغلو
سلاملار و سایقلار :
حقوق بشر از نوع کوروش همینه .
سلام
با اجازتون اینو تو وبلاگم میزام
البته با ذکر منبع
موفق باشید