پیامی که باید جدی گرفت
چندی پیش در ساعات اولیه شب جمعه صدای انفجار مهیبی شهر اورمیه را به لرزه در آورد، قدرت انفجار به حدی شدید بود که صدای آن کلیومتر ها آن سوتر نیز شنیده شده و هزاران نفر از اهالی مناطق اسلام آباد،بلوار 17 شهرور،خیابان پرورش، صمد زاده و... سراسیمه به محله حادثه که کلانتری 17 اورمیه بود شتافته و بدون آن که علت را بدانند شاهد زبانه کشیدن آتش از محل کلانتری و سوختن اتومبیل ها بودند. بالاخره مامورین آتش نشانی در محل حاضر و جمعت با ضربات باتوم نیروهای ضد شورش و به گفته برخی ها با بازداشت تعدادی متفرق شدند اما فردای آن روز خبر و علت صدای انفجار و شایعات مربوط به آن سخن هر محفلی در اورمیه بود. مردم در هاله ای از ابهام در پی یافتن علت حادثه و تلفات احتمالی آن بودند و این ابهام با سکوت سنگین مقامات دولتی سنگین تر می شد تا اینکه جناب سرهنگ رضایی سخنگوی نیروی انتظامی در برنامه عصر رادیو اورمیه علت انفجار را سهل انگاری در انتقال مواد سوختی و اشتعال آن اعلام نمود و بعد از اینکه خبر انفجار و تلفات این حادثه از سوی کمیته مردمی دفاع از غرب آذربایجان انتشار یافت همان مقام انتظامی در سایت محافظه کار عصر نو بدون آن که نامی از محل حادثه ببرد خبر انفجار در پایانه مسافربری اورمیه را تکذیب کرد.
تور امنیتی ایجاد شده به دور مسئله چنان مستحکم بود که مانع از آن گردید که مردم عادی و حتی اصحاب قلم و خبر از آن اگاه شده و به انعکاس خبر بپردازند، لذا همه اخبار مربوط به حادثه به صورت غیر رسمی انتشار یافت. حال علت انفجار چه بوده و چه هست خود بحث تخصصی می طلبد اما نکته ای که همه اهل فن در آن اتفاق نظر دارند وجود رگه های عملیات تروریستی در این حادثه و بایکوت خبری آن از سوی مقامات دولتی می باشد.
واقعیت این است که سوالی هایی در افکار عمومی پدیدار گشته که بطبع مقامات دولتی می بایست به صراحت بدان پاسخگویند. اولا اگر این حادثه که در کلانتری 17 شهری به عنوان مرکز امنیت اجتماعی شهر و نزدیکی آپارتمان های سپاه پاسداران،باشگاه ورزشی سپاه و قسمتی از بخش اداری سپاه و مهمتر از همه در کنار پایانه مسافربری اتفاق افتاده یک حادثه طبیعی بود چرا با وجود تجمع هزاران نفر در محل حادثه و نگرانی های ایجاد شده خبر آن با اکراه و با لاپوشی های فراوان انتشار یافت آیا بهتر آن بنود که برای رفع شبهات موجود و رفع نگرانی های مردم علت انفجار به صورت شفاف از سوی مقامات شهری انتشار می یافت؟
آیا با انتشار خبر اقدامات تروریستی در ماکو، یولا گلدی، سلماس،اورمیه و سولدوز ویا خبر ترور دو نفر از نیروهای وابسته به نیروی انتظامی در جاده کمربندی شهر ارومیه از سوی گروه های تروریستی کورد و دهها خبر تروریستی دیگر و یا تشیع بی سرو صدای پیکر سربازان و افسران قربانی گروهای تروریستی کورد و بایکوت خبری حوادث تروریستی از سوی مقامات دولتی مردم را محق نمی سازد که با وجود بایکوت خبری و لاقیدی مقامات دولتی این گونه حوادث را عملیات های تروریستی قلمداد و بر سرنوشت خود و خانواده و سرزمین تاریخی شان نگران شوند؟
آیا مقامات دولتی ملت آذربایجان را آنقدر ابله می پندارند که فکر می کنند ملت آذربایجان و مردم شهرهای غربی آذربایجان از حضور گروه های تروریستی کورد در منطقه ، نقشه های شیطانی آنها و حمایت های شوونیست ها و سیاست بازان فارس از این تروریست ها بی آگاهند.
آیا مسئولین دولتی فکر می کنند با سرپوش گذاشتن به جنایات گروه های تروریستی کورد در غرب آذربایجان و در بی خبری نگه داشتن مردم می تواند وجود بحران داخلی جمهوری اسلامی ایران را پنهان نماید؟
آقای استاندار به عنوان مسئول اول استان باید پاسخگوی این سوال ها و دهها سوال دیگر باشد و باید پاسخ بگوید که چه عوامل مشکوکی باعث گردیده که عناصر تروریست کورد به راحتی در منطقه به قاچاق مواد مخدر، انسان اسلحه پرداخته منابع مالی عملیات های تروریستی شان را تامین کنند؟ زمانی آقای غریبانی( لعنت خدا و نفرین ملت آذربایجان بر او باد) به عنوان استاندار دولت اصلاحات خاتمی سیاست هدفدار شوونیسم فارس در استخدام و جذب عناصر هوادار گروه های تروریستی در مناصب دولتی، مهاجرت سیل آسای اقلیت کورد به منطقه، اسکان آوارگان جنگی کورد عراقی و ایجاد شهرک های دائمی در منطقه زیوه را در منطقه غرب آذربایجان پیاده می کرد آقای حسنی در هر خطبه از جمعه فریاد می کشید آقا این خیانت است به منطقه و یا وقتی مجوز راهپیمایی عناصر تروریست پ ک ک به حمایت از رهبر تروریست شان در شهر اورمیه و گنگره های عناصر تروریست در شهر اورمیه را صادر می کرد و دلسوزان تورک آذربایجانی اعتراض می کردند روشنفکران به ظاهر اصلاح طلب و چپ گرای آذربایجانی خودمان داغ تر از آش شده و این اعتراضات را به سخره می گرفتند. اما فرماندهان عالی رتبه تورک سپاه پاسداران که امروز در کنار آپارتمان هایشان انفجار صورت می گیرد نیز باید پاسخگوی این مردم باشند که چرا وقتی در سایه سیاست های کلان تهران نشینان اردوگاه های گروه تروریستی پ ک ک برای انجام عملیات تروریستی بر علیه کشور تورکیه در منطقه دالامپر و زیوه و صومای برادوست و سرو بر پا بود به آن اعتراض نکرده و بر آن چشم می بستند. آیا این فرماندهان تورک عالی رتبه سپاه در مقابل خون و خانواده و پدران و مادران افسران و سربازانی که به دست تروریست ها تکه تکه می شوند جوابگو نیستند؟ مسئولان تورک اداره اطلاعات که خودشان نیز جز لاینفکی از ملت آذربایجان هستند باید پاسخ دهند که چرا آنها در مقابل رشد عناصر تروریست در منطقه غرب آذربایجان سکوت کردند؟ آیا به جای اقدامات عملی برای دفاع از سرزمین مادری خودشان، متهم کردن فعالین حرکت ملی آذربایجان به ایجاد اختلاف در بین قومیت ها وجدان آنها را آسوده خواهد کرد؟ وقتی گروه های تروریستی کورد آنقدر جسارت می کنند که در حومه و داخل شهرهای غربی آذربایجان امنیت ملت آذربایجان و سرزمین تاریخی آذربایجان را به خطر اندازند، فعالین حرکت ملی آذربایجان دفاع از سرزمین مادری خود را واجب دینی و میهنی خود می دانند و وقتی این جنایات تروریستی به صورت هدفدار و از بالا بایکوت خبری می شود و مردم آذربایجان در هاله ای از بی خبری قرار می گیرد فعال حرکت ملی بر خود واجب می بیند که با شیوه های مدنی مردم را از خطری که آنها را تهدید می کند آگاه سازد.در پایان باید گفت حادثه اخیر انفجار شهر اورمیه علیرغم بایکوت خبری آن حامل پیام مهمی برای ملت آذربایجان می باشد و آن اینکه تروریسم کورد این بار داخل شهرهای غرب آذربایجان دست به کار شده است.
اؤزگور نبی