آذربایجان اویرنجی حرکاتی

گله جک بیزیمدیر azoyrenci_herekati@yahoo.com

آذربایجان اویرنجی حرکاتی

گله جک بیزیمدیر azoyrenci_herekati@yahoo.com

چیلتیک - 4

چیلتیک - 4

 

آذربایجان اویرنجی حرکاتی : نگاهی به انتخابات سولدوز                                              

سلجوق        

 

یکی از جنجالی ترین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سولدوز بالاخره بعد از کش و قوسهای مختلف و طولانی با تمامی تلخی و شیرینی های خود در دور اول به اتمام رسید . با توجه به صداقت و رسالت خبری سایت جنبش دانشجویی آذربایجان azoh در ارائه اخبار و گزارشات این انتخابات ، خواننده گان  گرامی کم و بیش در جریان آن بوده است . اما جهت ترسیم فضای کلی این دوره و آشنایی اجمالی با نیروهای سیاسی سولدوز ناچاریم نگاهی روایت گونه به وقایع و اتفاقات چندین ماهه این دوره از انتخابات آن منطقه داشته باشیم .

چند ماه قبل از اینکه رژیم جمهوری اسلامی ایران  زنگ انتخابات را توسط وزارت کشور از طریق رسانه ها به صدا درآورد ، تنی چند از افرادی که قصد حضور در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی را داشتند ، شروع به تبلیغات غیر علنی نموده بودند . یکی از پیشتازان این امر حاج علی زنجانی حسنلویی 40 ساله بود . وی رئیس سابق حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی استان آذربایجان غربی و بنا بر ادعای خود دارای مدرک لیسانس حقوق قضایی از تهران و 28 سال سابقه مدیریتی و اجرایی در ارگانها و سازمانهای مختلف می باشد . گویا ایشان از کودکی در کسوت مدیر بوده اند ! زنجانی نقش مستقیمی در سرکوب مردم غیور سولدوز و آزار و اذیت فعالین عزیز در جریان قیام ملی خرداد آذربایجان جنوبی داشته و درمجالس  خصوصی خود قول قلع و قمع و مقابله شدید با فعالین را به حامیان خود داده بود . در طول ایام  تبلیغات پنهانی و قانونی ، شگرد تبلیغاتی او همانند کاندیداهای دیگر نقاط آذربایجان که به پیشنهاد حاکمیت وارد انتخابات شده بودند ، بر اساس عوام فریبی ، وعده های رنگین و پوچ بود . بدین ترتیب که ابتدا برادر ایشان به عنوان سخنگوی حاج آقا از سوابق صادقانه و فعالیتهای چندین ساله وی ! در خدمت به ملت مظلوم سولدوز بیان می داشت و سپس با ادعای اعطای وام به چندین هزار نفر ، حل مشکل مالی صدها نفر از زندانیان ، احداث و کلنگ زنی دهها کارخانه و کارگاه صنعتی در سولدوز و بالاخره با این توجیه که زنجانی دارای ارتباطات قوی و گسترده با مسئولین استانی و کشوری بوده و از این نفوذ و اعتبار می تواند در حل مشکلات چندین ساله مردم رنجدیده سولدوز بهره گیرد ، مخاطبان خود را ترغیب به تبلیغ و طرفداری به نفع وی می نمود . لازم به ذکر است که در طول تبلیغات، سخنران مجالس وی برادرش بوده و دریغ از یک نطق کوتاه از زنجانی  که ما شاهد آن باشیم . نفر دوم ، سیفعلی دلیر ، استاد دانشگاه و نویسنده مقالات آذربایجانی که در سابقه خود حضوری هرچند غیر جدی در مسائل آذربایجان را داشت . با استعفای وی از شورای شهر نقده جهت حضور در عرصه انتخابات ، عضو علی البدل کرد شورای شهر جای وی را گرفت و این اقدام وی منجر به اتهامات و سرزنشهای بسیاری از طرف فعالین حرکت ملی ، مردم و ریش سفیدان محلی شد . دلیر نیز با برگزاری جلسات خانگی در محلات مختلف شهر مدعی تلاش و فعالیت در جهت بیداری مردم سولدوز ، ارتقاء فرهنگ محلی سولدوز و بازنویسی تاریخ اجتماعی- سیاسی آن بود . وی به صورت افراطی از اندیشه محافظه کارانه خود تمجید و تعریف کرده و عملکرد چندین ساله خود در شورای شهر و مطبوعات محلی سولدوز  و ملی آذربایجان را آیینه تمام نمای اقدامات آتی خود می دانست .او تحت تاثیر افکار محافظه کارانه خود آنچنان که باید و شاید نتوانست بر طبق اصول و منافع ملی حرکت کرده و یا حتی ازکمترین آنها در تریبونهای تبلیغاتی خود نامی ببرد. و همین امر عامل اصلی انتقادات و اعتراضهایی بود که اکثر فعالین از جمله  آنهایی که از نزدیکان وی بودند بیان می داشتند.   نفر سوم از مدعیان پیروزی در انتخابات مجلس دکتر پرویز محمدی بود. یکی از خبرسازترین شخصیتهایی که در سایت(azoh )  نیز بدان پرداخته شده و انتقاداتی رانیز وارد کرده بودند.محمدی دارای مدرک دکتری ادبیات و استاد دانشگاه می باشد. وی سابقه حضور و فعالیت کوتاه مدتی در مراسمات و وقایع ملی از جمله : گردهم آیی تپه حسنلو سولدوز، شعرخوانی در مجالس مختلف و سخنرانی در قیام ملی خرداد سولدوز داشته ودر بین مردم سولدوز به ویژه جوانان دارای  محبوبیت و طرفداران کثیری میباشد.هر چند که ایشان تا لحظات پایانی انتخابات جهت دریافت صلاحیت خود در تهران به سربرد و قادر به عبور از فیلتر شورای نگهبان نشد اما بایستی بر این نکته اذعان کرد که تایید صلاحیت او حتی در آخرین لحظات تبلیغات منجر به انتخاب وی با اکثریت آرا شده و یکی ازصندلیهای سبز مجلس متعلق به ایشان می شد. کاندیداهای دیگر به ترتیب خانم زینب بایرامزاده با تفکرات به ظاهرمیللتچی  که مدعی فعالیت در حرکت ملی آذربایجان  نیز بود و نفر بعدی مهدی ایمانی از نیروهای اطلاعاتی که در مجالس خود حضورش را صرفا به خاطر شکست آراء دایی خود ، زنجانی ، می دانست.!

بالاخره این کاندیداها به همراه کاندیداهای کورد بعد از  چندین ماه حضور در مجالس عروسی و ترحیم و ختم و سخنرانی در خیابان و کوچه و بازار ثبت نام کرده و در مرحله اول بررسی صلاحیتها دو نفر از نمایندگان مدعی دفاع از خواسته های آذربایجان نتوانستند صلاحیت خود را اخذ کنند. بدین ترتیب بود که کاندیداهای وابسته به حاکمیت توانستند بدون حضور رقبای قدرتمند و با استفاده از تمامی امکانات دولتی به تبلیغات خود ادامه دهند بدون اینکه همراهی و حمایت مردم سولدوز را با خود داشته باشند. اما متاسفانه عده ای خائن و منفعت طلب که مصلحت منطقه و سولدوز را یک شبه به خطر حفظ منافع شخصی و مصالح گروهی می فروشند با حمایت و طرفداری از کاندیداهای وابسته به رژیم توانستند با عوام فریبی و دروغهای جذاب و شیرین، آراء نه چندان با اهمیت عده ای از سولدوزیان را جلب کنند.آنچه که باعث تاثر و تاسف خاطر است حمایت چند نفر از نیروهای فعال اجتماعی و بالاخص پیشکسوت سولدوز از آنها بود که با یک اشتباه تاکتیکی به جای کمی صبرو تحمل و همفکری با دیگر دوستان میللتچی به نفع نمایندگان مذکور تبلیغ نمودند که البته ماهیت ایشان سابقا برای مردم مشخص شده بود.بعد از اعتراض و شکایات فراوان نسبت به نحوه بررسی صلاحیتها، سیفعلی دلیر از جمله افراد به ظاهر میللتچی ، توانست صلاحیت خود را از شورای نگهبان دریافت کند. این در حالی بود که پرویز محمدی ،اولین گزینه احتمالی فعالین ملی جهت حمایت و معرفی به عنوان منتخب خود، نتوانست صلاحیت خود را تا آخرین لحظات نیز به تایید برساند.بدین ترتیب انتخابات سولدوز وارد فاز جدیدی شد به طوریکه با حضور سیفعلی دلیر هنوز روزنه امیدی برای دوستان میللتچی باز بود تا بتوانند بنا بر ادعای خود قدرت سیاسی  خویش را به نمایش بگذارند.کسی در شخصیت ، صداقت ، و تعهد دلیر نسبت به سولدوز شک ندارد.بیانیه های مختلفی که در خرداد ماه به نام شورای شهر نقده در اعتراض به توهین روزنامه ایران به تورکها و کشتار مردم سولدوز در 3 خرداد صادر کرد و اعتراضاتی که در مطبوعات و مراجع ذیصلاح قانونی نسبت به مظالم و اجحافات حاکمیت به فرهنگ و تاریخ آذربایجان و همچنین منطقه استراتژیک سولدوز بیان می داشت ، همگی حاکی از روح وطن پرستی ایشان بود.اما متاسفانه رابطه وی با فعالین بعد از استعفاء از شورای شهر که یک کورد جای وی را گرفت کمی شکرآب شده بود. با این اوصاف باز هم دلیل قانع کننده ای برای عدم حمایت جدی از وی در این دوره از انتخابات در شرایطی که: صلاحیت محمدی تایید نشده ، آراء دلیر روز به روز افزایش یافته و هر چه به روز رای گیری نزدیک می شدیم نطقها و سخنرانیها و اشعاری که در تریبونهای تبلیغاتی وی بیان می شد به خود رنگ و بوی ملی می گرفت و ... وجود نداشت. از طرف دیگر احتمال احراز صلاحیت محمدی وجود داشت و همین امر دودستگی،سردرگمی و تقرقه بین فعالین و مردم را فزونی می بخشید.عدم تایید صلاحیت وی کل انتخابات را تحت تاثیر قرار داده و شایعاتی  که حتی تا اولین ساعات اخذ رای ادامه داشت مبنی بر حضور محمدی، عامل اصلی ریزش آراء سیفعلی دلیر یار دیرین وی  شد. همانگونه که حاکمیت در گذشته نیز ثابت کرده بود  قصد تایید صلاحیت محمدی را نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت اما حضور چند هفته ای محمدی در تهران جهت تایید صلاخیت خود کمی شک برانگیز بود.در صورت صحت این قول امیدواری  او به الطاف جمهوری اسلامی  و اینکه شاید در روز آخر هم صلاحیتمان را گرفتیم ، امیدی واهی بوده که ناشی می شد  از تفکرات سست و منفعت طلبانه و اهداف مغرضانه  دوستان و اطرافیان او و اتفاقاتی که به دور از چشمان مردم سولدوز و فعالین عزیز در سالهای گذشته پشت درهای بسته انجام پذیرفته بود .الله اعلم! تا اینکه عده ای از دوستان نزدیک به دلیر که خود را تا امروز بی طرف نامیده بودند توانستند با وی وارد گفتگو شده و خواسته های فرهنگی،اجتماعی و سیاسی  خود را به وی جهت اعلام از طریق تریبونهایی که در اختیار داشت بیان دارند. اما متاسفانه باز هم محافظه کاری دلیر خود را نشان داده  و افرادی که در ستاد وی مشغول فعالیت بودند با آنها مخالفت نمودند.در حالیکه درخواستها چندان غیر منطقی و دور از انتظار نبوده و یا به اصطلاح در  شمول خواسته های غیر مجوز دار قرار نمی گرفت. به عنوان نمونه در یکی از بندها این چنین آمده بود"حمایت از تشکلهای دانشجویی و  NGO های فرهنگی،اجتماعی و سیاسی"...در دیگر سو زینب بایرامزاده با ایجاد جو هوچی گری و با سر دادن شعارهای ملی در یک برهه موقت از تبلیغات توجه عده کثیری را جلب کرده بود.هر چقدر به زمان انتخابات نزدیک می شدیم اختلافات بین میللتچی ها روز به روز بیشتر می شد.عد ه ای منتظر تایید صلاحیت محمدی بودند و عده ای نیز با حمایت سریع و عجولانه خود از دلیر و با این توجیه که در صورتی که به نفع وی تبلیغ نکنیم موجب تقسیم آراء بین دیگر کاندیداها،دلسردی مردم و شکست نفوذ اجتماعی نیروهای ملی بین توده های مردم خواهیم شد.بالاخره طبق رسم سنتی که در چندین انتخابات قبلی نیز مرسوم بود به صورت پراکنده اکثریت فعالین از جمله مهندس ابراهیم معینی به صورت مستقیم با حضور در ستاد سیفعلی دلیر و سخنرانی از تریبون وی به بیان خواسته ها و انتقادات پرداخته و در پاسخ به احساسات خود جوش مردم سولدوز با خواندن اشعار ملی آذربایجان تقریبا توانستند فضای نسبتا قابل قبولی را محقق سازند.در حالیکه طرفداران تند و دوآتشه دکتر محمدی که به جرات می توان گفت ذوب در شخصیت وی شده بودند،هنوز تکلیف خود را مشخص نکرده و در روز رای گیری نیز بعضی نام وی را به صندوق رای انداخته و بعضی نیز بر این انتخابات مهر تحریم زدند!

آرایش نیروهای سیاسی سولدوز در انتخابات :

اگرچه نمی توان تصویری روشن و دقیق از نیروهای سیاسی سولدوز که دارای پایگاه مردمی و نفوذ اجتماعی باشند،ارائه داد اما بایستی اذعان کرد که نیروهایی که با نام میللتچی و تورکچو شناخته شده اند از هر طیف و حزبی و گروهی در تمامی اتفاقات و وقایع اجتماعی- سیاسی سولدوز تا قبل از انتخابات این دوره از مجلس شورای اسلامی در مقابل امکانات گسترده سیاسی-اقتصادی و تبلیغاتی- رسانه ای حاکمیت(اداره اطلاعات، فرمانداری و ...) به عنوان گروه مرجع شناخته شده  و دارای نفوذ اجتماعی بیش از اندازه ای نسبت به وضعیت فعالین عزیز در دیگر نقاط آذربایجان بوده و به خوبی نیز توانسته اند با وحدت و همدلی نقش خود را به نحو تاثیر گذار ایفا کنند.این امر به ویژه در امر انتخابات مجلس و شورای شهر با توجه به وجود عامل خارجی به نام تروریسم کورد در غرب آذربایجان که به لحاظ قدمت سالهاست گریبانگیر سولدوز است، خود را به طرز چشمگیری نشان داده است. موضعگیری سایر نیروها را  بدین قرار می توان بیان داشت :

1.         نمایندگی ولی فقیه(امام جمعه)، حوزه علمیه و بخش اعظمی از برادران تورک سپاهی و بسیجی و نیروهای انتظامی که به عنوان عروسک خیمه شب بازی تحت امر روسا و فرماندهان وابسته به شوونیسم فارس هستند،غالبا بر این عقیده اند که از منطقه سولدوز فردی شیعه(تورک) ترجیحا با تفکرات سنتی و محافظه کار و اصولگرا(راست) وارد مجلس و شورای شهر شود.اما در عمل به دلیل وابستگی به رژیم قادر به اعمال نظر خود نمی شوند.

2.         .گروه دوم از نیروهای دارای قدرت  فرمانداری،اداره اطلاعات و وابستگان رژیم پان فارسیستی جمهوری اسلامی هستند که در واقع صحنه گردان انتخابات از مرحله اول بررسی صلاحیتها تا شمارش آراء ... بوده و معمولا نیز با ایجاد صندوقهای سیار و دستبرد در آراء واقعی مردم نظر خود را اعمال می کنند.این گروه غالبا با جابجایی دولتها که به تبع آن وزرا ،استانداران و فرمانداران منطقه ای نیز تغییر می یابند و همچنین با برهم خوردن توازن قدرت اجتماعی- سیاسی بین فعالین ملی تورک و تروریسم کورد در سولدوزو غرب آذربایجان ، در طول چندین دوره از انتخابات ثابت کرده اند که پیروزی یک کورد یا هر فردی که اکراد از وی حمایت می کنند که از حزب یا جناح حاکم بوده و با توجه به شرایط مذکور حامی منافع انها خواهد بود را به یک تورک مخالف با حزب و باند سیاسی و یا با تفکرات ملی آذربایجان ترجیح می دهند.امری که در دوره نمایندگی برزنجی( کورد) ، اعظمی( کورد،وابسته به جناح اصلاح طلب و عضو جبهه اصلاح طلبان کورد) و صالح اکبری (تورک،اهل میاندوآب که اکثریت آراء خود را از اکراد به دست آورد) به وقوع پیوست.

3.         آخرین گروه،نیروهای معروف به الف: اصلاح طلب،چپی،روشنفکران دولتی مدافع حقوق بشرو آزادیخواهان وابسته به حاکمیت وب: محافظه کاران ،اصولگرا،راستی  که در هر دوره به دنبال منافع حزبی و گروهی و اهداف شخصی  خود بوده و مصالح منطقه و سولدوز برای آنها ارزشی ندارد.این گروه که در واقع طرفداران آنچنانی در سولدوز ندارند در دوره های گذشته با تفکرات ایدئولوژیکی خود از افرادی حمایت کرده اند که نه تنها طرفدارانی در بین مردم نداشتند بلکه حضورشان باعث تقسیم و شکست آراء بین کاندیداهای تورک شده و تلاش آنها به قول معروف  جز هیزم در آتش اکراد ریختن چیز دیگری نبود. جبهه مشارکت که روزی دکتر پرویز محمدی نمایندگی ان را برعهده داشت، محمد باقر بهادری و  حامیان رایحه خوش خدمت احمدی نژادی و دکتر اسکندر رضایی(اصلاح طلب، یار همیشگی انتخابات که آرائش در این چند سال از 700 افزایش پیدا نکرده است ) جزو این گروه هستند.

آنچه که به عنوان اصول تاکتیکی حرکت ملی آذربایجان جهت شناسایی ، بررسی ، انتخاب و معرفی کاندیداهای مجلس و یا شورای شهر در بین نیروهای ملی   در نقاط مختلف غرب آذربایجان که جولانگاه اکرادشده است مرسوم بوده و در چندین مرحله تاریخی اتخاذ شده بر این اساس می باشد: اولا طرفداری و حمایت و یا تبلیغ عجولانه و زودهنگام از کاندیداهای مردمی  یا غیر مردمی چپ و راست و... به هیچ عنوان توصیه نمی شود و موکدا لازم است فعالین حرکت ملی صبر و حوصله پیشه ساخته و در یک فضای آرام و به دور از هر گونه افراط و تفریط وبه طور منطقی کاندیداهای تورکی را  که مصرانه و مجدانه در صحنه انتخابات هستند شناخته و  عقیده و خط فکری و سابقه فعالیتی آنها را بررسی و تحلیل کنند.ثانیا تلاش و فعلیت فعالین ملی در این جهت است که از این نقاط کاندیداهای تورک راهی مجلس شوند. لذا تقابل بین نیروهای ملی و رژیم فاشیستی فارس با ورود عامل سومی به نام تروریسم کورد برهم خورده و در بعضی از مراحل تاریخی امکان ایجاد نقاط مشترک مخصوصا با سپاه پاسداران و بسیج  وجود دارد.ثالثا افرادی می توانند مشمول گزینه های احتمالی فعالین ملی جهت حمایت و طرفداری شوند که حداقل یکی از شرایط زیر را دارا باشند الف: ضد تروریسم کورد ب: آشنا به زبان و ادبیات تورک و تاریخ آذربایجان به ویژه وقایع تاریخی غرب آذربایجان و جنایتهای پان فارسیسم و اکراد و ارامنه در آن. ویا در سابقه خود اقداماتی در این راستا انجام داده باشد .چنانچه خوش خدمتی فرد در جهت تامین منافع دشمنان آذربایجان، ارائه خدمات و امکانات به گروههای فعال فرهنگی - اجتماعی اکراد و یا اعطاء نفوذ و اعتبار به آنها  ویا مقابله با حرکت ملی آذربایجان و ایجاد مانع برای هرگونه فعالیت فرهنگی-اجتماعی از قبیل توقیف نشریات آذربایجانی و پرونده سازی علیه فعالین فرهنگی و سیاسی آذربایجان و... بر همگان ثابت شود ،یقینا از لیست  افراد احتمالی نیروهای ملی حذف خواهد شد.ارزیابی میزان آراء فرد نیاز به گذشت زمان دارد و از طرف دیگر با توجه با این امر که توده مردم معمولا در روزهای آخر فرد مورد نظر خود را انتخاب می کنند ، مرسوم است که فعالین عزیز نیز در همین ایام حمایت خود را بر اساس معیارهای مذکور به علاوه صداقت و تعهد فرد نسبت به مردم و منطقه و... اعلام داشته و با حضور در مجالس وی اقدام به سخنرانی و تبلیغ و ترغیب مردم جهت حمایت از وی می کنند.

یقینا بعد از قیام ملی خرداد آذربایجان با توجه به تغییر گفتمان حاکم بر اکثر شهرهای آذربایجان و مخصوصا سولدوز ،پیش بینی می شد  که افرادی به نام آذربایجان و با شعارهای ملی با عوام فریبی جهت کسب آراء بیشتر وارد مبارزه انتخاباتی شوند و یا آندسته از نیروهای سیاسی که سابقه ای در فعالیتهای فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی آذربایجان داشتند در انتخابات مجلس هشتم حضور پیدا کنند..اگر چه سولدوز امروزه به عنوان قلب تپنده حرکت ملی شناخته شده است به طوریکه فعالین آن در تمامی مراسمات و وقایع ملی پیشتاز بوده و توانسته اند تا این لحظه جسارت و تعهدملی خود را پایدار نگه دارند اما چالش مذکور دامن گیر سولدوز نیز شد.پرویز محمدی ،سیفعلی دلیرو زینب بایرامزاده به صورت علنی و مستقیما با شعارهای ملی و دیگر کاندیداها نیز به صورت ابزاری از این شعارها استفاده کرده و از این طریق توانستند آراء تقریبا مناسبی را نیز به دست اورند.با حضور این سه تن مسئولیت فعالین ملی سولدوز بیش از پیش افزایش یافت .از طرفی این افراد خود را در بین اذهان عمومی به عنوان مدافع حقوق آذربایجان معرفی کرده و ادعای مبارزه با شوونیسم فارس را داشته و از سوی دیگر نیروهای ملی کما فی سابق سعی در جلوگیری از پیروزی اکراد در انتخابات و معرفی یک تورک بر اساس معیارها و اصول مذکور بودند. اکرادی که به پشتوانه آراء شهرستان اشنویه که تماما کوردنشین بوده و حمایت گروهها و احزاب (پژاک و دموکرات کوردستان و...) و اکراد شهرستانها و روستاهای همجوار با سولدوز در تلاش بودند تا اکثر آراء واجدین شرایط خود را به صورت منسجم و متحد  تنها به یکی از کاندیداهای کورد هدایت کنند. در این میدان تکلیف چه بود؟ پیشنهادی که در اوایل و از طرف قشر جوان و ناپخته سولدوز  مطرح شد بر این بود که انتخابات را همانند دیگر نقاط آذربایجان تحریم کرده و از رفتن به صندوقهای رای خودداری شود.نظری که  برخواسته از غلیان احساسات و شور حاصل از قیام ملی خرداد و ناشی از ناتوانی و ضعف قدرت تحلیل سیاسی بود که البته اختلاف آراء و نظرات فعالین نیز بر آن دامن میزد.تحریم انتخابات  مجلس و شوراها در غرب اذربایجان و مخصوصا سولدوز با وجود عامل تروریسم کورد نه تنها در گذشته بلکه حتی در سالهای آتی نیز منطقی و بر پایه اصول و مبانی حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی نبوده و این خود نشات گرفته ار روح تفرق در حرکت می باشد که عده ای بدون کوچکترین آشنایی با استراتژی و تاکتیکهای مبارزه ملی در غرب آذربایجان و عواملی نظیر کمبود نیرو و ضعف تشکیلاتی  در قالب گروههای ناپایدار و با بحثهای تکراری و زودگذر سعی در جهت تحقق مدعای خود یعنی تحریم می بودند.نظر گروه دوم بر این بود که می توان با حمایت از سیفعلی دلیر ویا در صورت تایید صلاحیت محمدی با یک تیر دونشان زد.بدین ترتیب که از یک سو با معرفی یکی از این دو به عنوان نماینده و مدافع حقوق ملی آذربایجان قدرت سیاسی خود را به دشمن نشان داده و از سوی دیگر با توجه به بالا بودن آراء آنها مانع پیروزی نهایی اکراد در انتخابات شویم.این دسته از عزیزان با این توجیه که "دیگر وقت ان گذشته دیگران برای ما تصمیم بگیرند" " در این دوره حداقل در سولدوز به آن مرحله از رشد و بلوغ سیاسی رسیده ایم که خود نماینده ای در مجلس داشته باشیم " و یا اینکه " عدم حضور جدی در وقایع سیاسی جمهوری اسلامی نوعی عافیت طلبی سیاسی (1) است" و...  توجیهاتی که در محافل دیگر نقاط آذربایجان نیز دیده می شود. آندسته از دلایل منطقی و عقلانی که با اصولی که قبلا توضیح داده شد منطبق بوده و صرفا جهت مقابله با نفوذ احزاب و گروههای کوردی بود  در جای خود قابل بررسی و حتی بایستی انها را تایید نیز کرد  اما بایستی گفت مبانی حرکت ملی و صداقت و مسئولیت ملی یک فعال آذربایجانی اقتضاء می کند که از هر گونه حضور در بازیهای کثیف سیاسی  جمهوری اسلامی که به کارگردانی سرویسهاس جاسوسی و اطلاعاتی رژیم فاشیستی انجام می پذیرد خودداری کند. انتخاباتهایی که از همان مرحله اول بر اساس دیکتاتوری و با اعمال نظارتهای استصوابی مختلف و در مراحل بعدی با اعمال فشارها و تهدیدها و شکنجه و آزار اذیت همانند آنچه که بر رهبر حرکت ملی آذربایجان دکتر چهرگانی اتفاق افتاد ، کاملا غیر آزاد و غیر مردمی می باشد.  ثانیا آیا واقعا حرکت ملی آذربایجان حداقل در سولدوز به رشد و بلوغ سیاسی رسیده است که نماینده ای با هر نامی در انتخابات مجلس داشته باشد؟ آندسته از عزیزانی که دم از اصطلاحات دهان پرکن و رنگ و لعاب داری همچون رشد سیاسی  میزنند آیا خود تعریفی روشن،علمی و منطقی از آنها دارند؟ زمانیکه  هر روز شاهد شانتاژ، تخریب و فرافکنی هایی هستیم که علیه افراد صادق و متعهد به وطن که هدفی جز خدمت به آذربایجان ندارند، نیروهایی که در برهه های حساسی همچون 1382،  مبدع تئوریها و طرحهایی( پرچم ملی ، لیدر ملی و...) شدند که کمتر کسی یارای تحقق انها راداشت ، آیا با این اوصاف می توان به رشد و بلوغ سیاسی دست یافت؟.حال بر پایه کدامین تئوری و برنامه ای و با تکیه بر چه تعداد نیرو و تشکیلاتی نظرات احساسی و شعارگونه خود را مطرح می کنند؟

آنچه که فعلا در مورد انتخابات  غرب آذربایجان و سولدوز می توان بیان داشت اینست که : 1-انتخابات در اکثر شهرهای غرب آذربایجان و به ویژه سولدوز به دلیل ضعفهای مذکور و درصد پایین شرکت کنندگان تورک (کمتر از 40% )و بالا بودن نرخ مشارکت اکراد(بیش از 75%) وارد دور دوم شده است . افراد و گروههای ملی موجود در این یک ماه با حفظ اتحاد و انسجام و به دور از هرگونه اختلاف سلیقه و روش به بررسی نتایج انتخابات پرداخته و درصورت امکان همچون سایت AZOH  نظرسنجی های را در میان فعالین و مردم آن مناطق انجام دهند.                                                                                                2-شناخت نیروهای سیاسی - اجتماعی اکراد با هر طیف فکری و ارائه شیوه ای مختاف برخورد با آنها مسئولیت سنگینی است.این حقیقت که در مراحل مختلف تاریخی همچون جنگ 1358 سولدوز و وقایع مشابه آن که در مقیاس کوچکتر در هر دوره از  انتخابات مجلس و شوراها  به وقوع می پیوندد،نقطه مشترکی بین فعالین ملی و نیروهای سپاهی  و بسیجی ایجاد می شود، کتمان ناپذیر است.نوع و شیوه رابطه و تقابل با نیروهای سیاسی اعم از اکراد ، کمونیستها  و سپاهی ها و... مستلزم وجود مجموعه ای متحد  و شناخته شده  و دارای قدرت سیاسی  و نفوذ بین المللی و منطقه ای می باشد. هرچند GAMOH به عنوان تنها حزب قدرتمند آذربایجان جنوبی تلاشهای را را درجهت معرفی وجود عامل تروریسم کورد در غرب آذربایجان توسط نمایندگی های خود   درمحافل،رسانه ها و سازمانهای  بین المللی و منطقه ای  ،  انجام میدهد و موفقیتهای را نیز در تعامل، گفتگو و یا تقابل  با گروههای  کردی فعال در منطقه کسب کرده و اعضاء آن نیز به صورت منظم و پیوسته نظرات و تحلیلهای خود  را در رابطه با مسائل روز غرب آذربایجان اعلام می دارند اما انتظار می رود با تشکیل "کار گروه ویژه غرب آذربایجان" بر این مهم بیش از پیش پرداخته شود.                 

3          - اکثریت افراد تورک که موفق به ورود به مرحله دوم انتخابات مجلس در غرب آذربایجان شده اند از افراد نظامی-اطلاعاتی و وابسته به رژیم شوونیسم فارس هستند. علی زنجانی از سولدوز با آراء تقلبی و به واسطه امداهای غیبی! پادگانهای سپاه و نیروی انتظامی در مرحله دوم با جمال خضری کورد که پژاک از وی حمایت کرده بود، وارد رقابت خواهد شد.او رئیس حفاظت اطلاعات استان آذربایجان غربی و  یکی از عواملین رژیم در مقبله با فعالین حرکت ملی در سولدوز و اورمو می باشد . وی در مجالس خصوصی خود ادعا کرده که یکی از اقدامات اولیه اش در صور ت پیروزی اخراج پان تورکیستها از  سولدوز! مخصوصا طرفداران دکتر محمدی و سیفعلی دلیر و تغییر مدیران سیاسی  می باشد. با اعلام انزجار خود به عنوان یکی از فعالین جنبش داشجویی  از تمامی افرادی که در کشتار ملت سولدوز  و غرب آذربایجان در وقایع ملی از جمله قیام ملی خرداد دست داشته اند  و تاکید بر عدم حمایت و طرفداری از هیچ یک از افراد حاضر در دور دوم انتخابات ، از مردم سولدوز  و غرب اذربایجان درخواست می شود که  که  با درک شرایط حساس غرب اذربایجان به ویژه سولدوز  و وجود عاملی به نام تروریسم کورد که با نفوذ و اسکان اکراد عشایر کشورهای همجوار سعی در تغییر ترکیب جمعیت و غصب اراضی غرب اذربایجان داشته ( به طوریکه طبق آخرین سرشماری جمهوری اسلامی  در سولدوز جمعیت اکراد از نسبت 1 به 8 به نسبت 1 به 3  افزایش پیدا کرده و افزایش ساخت و سازهای مسکونی و تجاری  و خریداری مغازه های خیابان اصلی ان شهر  گواه این مدعاست )،  با حضور جدی و فعال خود در مرحله دوم انتخابات  و حمایت از افراد کاندید تورک از هر گونه توطئه های دشمنان نسبت به  خاک وطنمان جلوگیری کنیم

فعال جنبش دانشجویی آذربایجان 

 

 (1.) اشاره به  مقاله" انتخابات در غرب آذربایجان" به قلم رضا داغستانی که انتقاداتی را نسبت به تحریم انتخابات در آذربایجان مطرح کرده بودند و ان را نوعی عافیت طلبی سیاسی نامیده بودند. جهت مشاهده مقاله به سایت WWW.BATI-AZERBAYCAN.BLOGSKAY.COM  مراجعه کنید.

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:38 ب.ظ

سلام دوست من،
من کورد هستم و با تحلیلهای شما دوستان گرامی موافق نیستم.
چون جمال خضری واقعا؛ کسی نیست که شما او را ملیگرا و وابسته به پژاک و دیگر احزاب کورذی بدانید ، چون لیاقت آنرا ندارد...
..و اما
بیا کمی واقع نگر باشیم و تاریخ را خوب مطالعه کنیم و بعد در مورد مسائل تاریخی و تخصصی نظر دهیم . یک راهنمائی لطفا نقشه واقع در موزه انگلیس را مشاهده نمائید بعد در مورد سولدوز نظر دهید
کتاب نامهای آبادیها و شهرهای ایرا (( سولدوز ))را چنین معنی می کند : سولدوز به معنای : دژ سرد
ما در کوردی به ((سرما))میگوئیم ((سول)) و ((دوز)) همان ((دژ))است که در گذر زمان تبدیل به ((دز یا دوز ))شده.
...و اما
ما هیچگاه با شما تورک که شما هم مثل سایر انسانها هستید سر جنگ و دشمنی نداریم ما همگی از خاک زاده شده ایم و به خاک باز می گردیم. بیایید همه باهم جهانی بدور از دشمنی و جنگ و کشتار بسازیم تا آیندگان به نیکی یادمان کنند.
شاید از گفته های من ناراحت و خشمگین شده باشید ولی من و ما کورد ها به شما تورک ها احترام می گذاریم.
دوستی ما را بپذیرید چون ما دشمن شما نیستیم ما دوست همدیگر ما همشهری همدیگر و ما همزیست همدیگر هستیم
خواهشمندم در مورد گفته های من کمی فکر کنید.
با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد