آزادی را به نام سجاد و ائلچین فریاد بکشیم!

آزادی را به نام سجاد و ائلچین فریاد بکشیم!

اخیراً شاهد شدت گرفتن دستگیری فعالان آذربایجانی و فرزندان غیور وطنمان در شهرهای آذربایجان و بخصوص تبریز هستیم. فرزندانی که نخواستند بی تفاوت از پهلوی شکسته مادرشان آذربایجان بگذرند و قسم به انتقامی گرفته اند که تاریخ بر دوش آنها محول کرده است. فرزندانی که در این وانفسای شهوت و شهرت، انسانیت را بازیچه سیاست نه، بلکه سیاست را به بازی انسانی خود وارد کرده اند و با آغوش باز جان خود را در راه ناموس مادرشان به بازی گرفته اند!

دستگیری سجاد و ائلچین و دیگر فعالان را اگرچه تهدیدی به شالوده حرکتی است که رویکرد «اثبات گرایانه و هویت خواهانه» و نه «نفی گرایانه و شووینیستانه و دیگر ستیزانه» را بعنوان استراتژی خود برگزیده است، با این حال؛ فرصتی است که بیشتر و بیشتر از سجاد و ائلچین، شاهرخ و فراز و آیدین صحبت کنیم. فرصتی است تا از غیرت، شجاعت، و حق گویی ­های آنها سخن بگوییم. فرصتی است که آنها را بعنوان نمادها و سمبل های هویت طلبی حرکت ملی آذربایجان بر بام دلهایمان محکم بکوبیم و آنها را بعنوان پرچم های آزادیخوانه به جهانیان معرفی کنیم.

هر حرکت اجتماعی موفق را با دو پای شور و شعور میتوان رفت. بی شور، کتاب شعور در زیر گرد و خاک زمانه مدفون می گردد و بدون شعور، دریایی طوفانی شور در زد و خورد موجهای گودالی عظیم ساکن می ماند! مع الاسف سجاد و ائلچین را چنان که باید و شاید نمی شناسیم ولی بی گمان اگر آنها مجموعه ای از شور و شعور نبودند نامی از آنها نیز نبود! و نام آنها را به این خاطر می شناسیم که هستند. اگر آنها هستی شان را به صحنه جانبازی خود در مباهله با شووینیست نمی کشیدند اکنون نه نامی از آنها بود و نه نشانی از آنها. اما آنها هستند و هستی آنها جزئی از هستی ماست.

اما در این میان گله مندم! گله از دوستان ائلچین و سجاد! دوستان شاهرخ! دوستان فراز و آیدین! چرا ساکتید؟! چرا از آنها صحبتی به میان نمی کشید؟! چرا از روح بزرگ آنها و آنچه می خواهند صحبت نمی کنید؟! چرا خواسته های انسانی و ملی آنها را فریاد نمی کشید؟! چرا از روشنگری آنها در شبهای تار صحبت نمی کنید؟! چگونه خود را دوست آنها می دانید، اما به جای اثبات آنها به نفی دیگران می پردازید؟!

سؤال من از شما این است:

- سجاد کیست؟! او چه می خواهد؟! چرا او را بازداشت کرده اند؟! مگر او چه گفته است؟!

- ائلچین کیست؟! او چه می خواهد؟! چرا او را بازداشت کرده اند؟! به چه گناهی و به چه جرمی او باید از این حداقل آزادی خود نیز محروم باشد؟!

- شاهرخ؟!

- فراز؟!

- آیدین؟!

به هر حال این پنج تن به هر دلیل و علتی که باشد، اسیر گشته اند! آیا شایسته است که فکر آنها را نیز در اسارت قرار دهیم. این اسارت را روا مدارید و زبان دل آنها باشید و به نام آنها آزادی را بارها و بارها فریاد بکشید

علیرضا فرشی